کد مطلب:33694 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:99

امر به معروف و نهی از منکر از واجباتی است که مستقل از تنفیذ











بدون تردید یكی از حقوقی كه مردم پیش از حكومت و مقدم بر آن واجدند و از جانب حكومت به آنها بخشیده نشده است، همانا حق امر به معروف و نهی از منكر است. این نكته ی بسیار مهمی است. گاهی گفته می شود كه در حكومت اسلامی همه ی حقوق از ناحیه ی حاكمان و یا از آن كس كه در راس آن حكومت است- یعنی ولی فقیه- به مردم داده می شود. و مشروعیت تمام سازمانها و نهادها از ناحیه ی ولی فقیه افاده و افاضه می شود. این سخن استثناء دارد. یكی از آن استثنائات همین حق امر به معروف و نهی از منكر است. هیچ كسی تحت نام حكومت اسلامی نمی تواند این حق را به مردم بدهد یا این حق را از مردم سلب كند و بگوید كه شما از جایی به بعد حق ندارید حاكم و والی را امر به معروف و نهی از منكر كنید. یا تا جایی حق دارید كه او به شما حق می دهد. این حق از آن حقوقی نیست كه از بالا سرچشمه بگیرد. این حق صد در صد از آن مردم است. یعنی مردم به صرف مسلمان بودن واجد این حق و بلكه واجد این تكلیف هستند، نه اینكه چون تحت حكومت خاصی به سر می برند، واجد این حق شده اند. ممكن است بتوانیم بگوییم كه رئیس جمهور یا مجلس یا سایر نهادها و متصدیان و مسئولین اجرایی و غیر اجرایی نظام، مشروعیت

[صفحه 269]

خود را از ولی فقیه می گیرند، اما نمی توانیم بگوییم كه مردم حق امر به معروف و نهی از منكر را از او می گیرند. برای آنكه مردم حق دارند كه خود ولی فقیه را انتخاب و او را امر به معروف و نهی از منكر كنند. در جامعه ی اسلامی هیچ كس فوق این امر نیست و هیچ كس نمی تواند برای خود استثنایی قائل باشد، یا معتقد باشد كه این كار به اندازه ای كه او مجال و اجازه می دهد، رواست. بلكه از فرائض او آن است كه مجاری اجرای این امر را در جامعه فراهم كند. این حق، حقی پیشینی است. همان طور كه مردم در یك جامعه ی مسلمان حق و بلكه وظیفه و تكلیف دارند كه علیه یك نظام ظالم بشورند و بر جای آن نظامی حق بنشانند، انجام امر به معروف و نهی از منكر نیز از حقوق و بلكه واجباتی است كه باید به انجام رسانند. خداوند خود انجام این امر را خواسته است. و این واجب هیچ گاه منتفی و منسوخ نخواهد شد. امر به معروف و نهی از منكر جز از ناحیه ی خود شریعت از جای دیگری نیامده است و اجرای آن در گرو دستور كسی نیست و اجازه ی هیچ كس نمی تواند در آن تصرفی بكند. تك تك مردم محق و بلكه مكلف اند كه این كار را بكنند. و بر حكومت دینی نیز واجب است كه انجام این امر را امكان پذیر سازد و اگر در برابر آن سد و حد و مانعی وجود دارد، در رفع آن بكوشد. و بلكه اگر ولی فقیه بتواند واجبی از واجبات را استثناء تعطیل كند، این واجب را نمی تواند، چرا كه با تعطیل این واجب، به ولایت خود لطمه خواهد زد. تنفیذ صحیح ولایت، در گرو آن است كه دیگران بتوانند بر ولی خرده بگیرند و خطاهایش را تصحیح كنند. و تعطیل امر به معروف برابر است با محروم داشتن خویشتن از نصیحت و نقد دیگران. امیرالمومنین (ع) در نامه ی خود به مالك اشتر می فرمایند كه:

ثم لیكن اثرهم عندك، اقولهم بمر الحق لك و اقلهم مساعده فیما یكون منك مما كره الله، لاولیائه واقعا دلك من هواك حیث وقع.

[صفحه 270]

برگزیده ترین وزیران نزد تو باید كسانی باشند كه سخن تلخ حق را بیشتر به تو گوشزد می كنند و تو را كمتر در آنچه خداوند برای اولیایش ناخوش می دارد، مساعدت می نمایند، هر چقدر كه این امر بر تو سخت آید.


صفحه 269، 270.